نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - برشی از یک کتاب
در قسمتی از کتاب «بادیه‌فروش» که برگرفته از زندگانی شهید «شهید محمدعلی رجایی» است، می‌خوانید: «گفت مثلاً این آقا را ببین چقدر شبیه آقای رجایی است! ولی حالا او کجا دارد زندگی می‌کند و با چه ماشین‌هایی رفت‌وآمد می‌کند. این بنده خدا هم آمده سوار اتوبوس دو طبقه شده است! راننده هم حرف او را تایید کرد و کلی به رجایی یعنی به من بدوبیراه گفت ...»
کد خبر: ۵۶۰۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹

در قسمتی از کتاب «پرواز تا بی‌نهایت» که گذری خاطرات شهید عباس بابایی است، می‌خوانید: «در آن شرایط از برخورد خشک شهید بابایی ناراحت شدم؛ ولی قدری که اندیشیدم؛ بر بزرگی و تقوای او آفرین گفتم، چرا که حاضر نشد حتی در مورد دوست صمیمی‌اش هم از اموال بیت‌المال کمترین گذشتی را بنماید ...»
کد خبر: ۵۴۹۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۳۰

نوید شاهد- نخستین فصل کتاب شرح حالی از شخصیت خیالی به نام «تقی مهاجری» است. او همسرش را در بمباران سال 67 از دست داده و کسی جز دخترش «مینا» برایش باقی نمانده، نویسنده است و پیدا شدن نامه‌ای مرموز از «کاکه عزیز ملکی» او را به ادامه راه ترغیب می‌کند.
کد خبر: ۴۸۳۰۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۸

درقسمتی از کتاب در قاف بی نیاری می خوانید: « این یک حقیقت است که اگر خدا با ما باشد، بزرگترین قدرت با ما همراه است و هیج قدرت و نیرویی قادر نخواهد بود در مقابل این قدرت، تاب مقاومت بیاورد.»
کد خبر: ۴۷۶۱۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۷

درقسمتی از کتاب در قاف بی نیاری می خوانید: «این یک حقیقت است که اگر خدا با ما باشد، بزرگترین قدرت با ما همراه است و هیچ قدرت و نیرویی قادر نخواهد بود در مقابل این قدرت، تاب مقاومت بیاورد.»
کد خبر: ۴۷۶۱۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۴

درقسمتی از کتاب در قاف بی نیاری می خوانید: « این فرمانده است که با سخن خود به نیرو تفهیم می نماید که ریشه بسیاری از نارسایی های موجد، به دلیل محاصره اقتصادی و نظامی است که دشمنان اسلام و قرآن برای نظام مقدس جمهوری اسلامی فراهم نموده اند.»
کد خبر: ۴۷۶۱۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۴

درقسمتی از کتاب در قاف بی نیاری می خوانید: «اگر نشود در زمان مشخص از آب عبور کرد، سرنوشت عملیات چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا بچه ها قادر خواهند بود با تجهیزات ریز و درشت خود، از آب عبور کنند؟ این همان چیزی بود که هر یک از فرمانده هان در ذهن شان مرور می کردند و به آن می اندیشیدند. اگر گفته شود کمی دل شوره ته دل بعضی از فرمانده هان وجود داشت، حرف گزافی نیست.»
کد خبر: ۴۷۶۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۲

جانباز یارقلی می‌گوید: مادرم خيلي مُصر بود تا براي آخرين بار چهره‌ي فرزند شهيدش را ببيند و با او وداع كند. مجبور شديم به مادر بگوييم كه جنازه سر ندارد و نمي‌تواند طاقت ديدن آنرا داشته باشد.
کد خبر: ۴۶۸۳۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۳